اگر به بررسی مدل ذهنی افراد موفق بپردازیم، درمییابیم که آنها روشها و استراتژی مخصوص به خود را برای پیشبرد فعالیتهایشان دارند. کشف استراتژی های ذهنی افراد موفق کمک میکند تا دریابیم آنها برای رسیدن به موفقیت چه مسیری را طی کردهاند و برای کسب دستاورد در مسیر شغلی یا زندگی باید چگونه اندیشید. به همین خاطر باید در ابتدا بدانیم که اصلا استراتژی ذهنی چیست و چه تاثیری بر ارتباطات افراد با یکدیگر دارد.
منظور از استراتژی ذهنی چیست؟
انسانها از ساختار ذهنی مخصوص به خود بهره میبرند که حاصل تجربیات و دانستههایشان در طول زندگی (از کودکی تا بزرگسالی) است. روش فکرکردن، تجربه احساسات و تصمیمهایی که میگیریم، کاملا متاثر از این ساختار ذهنی هستند و به همین خاطر اولین قدم برای حرکت در مسیر موفقیت، تنظیم این ساختار متناسب با هدف خود است. استراتژی ذهنی را میتوان تصمیمات برگرفته از ساختار ذهنی دانست. آیا ریسکپذیر هستیم یا محتاط می باشیم؟ به تایید دیگران نیاز داریم یا مستقل عمل میکنیم؟ چه عکسالعملهایی در برابر اتفاقات پیرامون خود نشان میدهیم؟ اینها همه بخشی از استراتژی ذهنی محسوب میشوند و اگر به کشف استراتژی های ذهنی افراد موفق بپردازیم، میتوانیم از روشهای آنها الگو بگیریم.
استراتژی ذهنی بر ارتباط برقرار کردن مناسب چه تاثیری دارد؟
آیا تا به حال به این مسئله دقت کردهاید که نسبت به برخی چیزها دقت بیشتری دارید و به بقیه مسائل توجهی ندارید؟ یا این که حساسیت یک موضوع برایتان بیشتر است و موضوعات دیگر اهمیتی ندارد؟ حتی نحوه عکسالعملهای ما به یک حرف ثابت اما از زبان اشخاص مختلف، با یکدیگر فرق دارد. در واقع استراتژی ذهنی انسان است که برای او تعیین میکند که در هر موقعیتی چگونه عمل کند و این نکته در روابط اجتماعی تاثیر بسیاری دارد.
احتمالا این عبارت را شنیدهاید که «باید در رفتار خود سیاست داشته باشید» که تلویحا به داشتن یک استراتژی برای تعاملات اجتماعی اشاره میکند. مدل ذهنی افراد موفق در روابط اجتماعی کاملا منطبق بر اهداف خودشان است، یعنی در عین این که برای زمان و انرژی خود به قدری ارزش قائل هستند که هوشمندانه از آن بهره ببرند. انسانهایی که در ارتباط برقرارکردن دچار مشکل میشوند و روابط ناموفق پی در پی را تجربه میکنند، باید ابتدا یک قدم به عقب بردارند و استراتژی ذهنی خود را برای تعاملات اجتماعی بازنویسی کنند. البته تمرکز بر استراتژی خود کافی نیست و بخش عمدهای از کسب موفقیت در روابط اجتماعی، شناخت استراتژی ذهنی طرف مقابل است.
چگونه استراتژی ذهنی افراد دیگر را بشناسیم؟
بخش مهمی از مدل ذهنی افراد موفق به این مهارت اختصاص مییابد که استراتژی ذهنی و مدل فکری افراد دیگر را تشخیص دهند تا تصمیمات و واکنشهای خود را بر اساس رفتار طرف مقابل تنظیم کنند. به طور کلی میتوان برخی از مهمترین ساختارهای ذهنی انسان را به صورت زیر توصیف کرد:
- خودخواه یا فداکار: خودخواهبودن یا فداکاری دو روی یک سکه هستند و البته، محدودهای خاکستری هم در این میان وجود دارد. افراد خودخواه همواره ذهنیت منفعتطلبانهای دارند و در هر مسئلهای ابتدا اولویت را با خود میدانند. در نقطه مقابل، انسانهای فداکار نیازهای دیگران را بر خود ارجحیت میدهند.
- نگرش جذبی یا دفعی: بسیاری از افراد اغلب بر خواستههای خود تمرکز میکنند؛ چیزهایی که میخواهند داشته باشند. در نقطه مقابل افرادی هستند که محور فکریشان چیزهایی است که نمیخواهند.
- تفاوتنگری یا شباهتنگری: ساختار ذهنی تفاوتنگر اغلب به مقایسه چیزهای مختلف و صحبت درباره تفاوتهای آنها میکند و ساختار شباهتنگر به دنبال وجوه اشتراک میگردد.
- نگرش درونی یا بیرونی: اشخاص دروننگر معیار موفقیت را رضایت درونی خود میدانند و حتی اگر دیگران او را برای انجام کاری تشویق کنند، ولی خودش راضی نباشد، احساس میکند کارش را به درستی انجام نداده است. در مقابل، بیروننگرها بیشتر به دنبال کسب رضایت از دیگران هستند و رضایت شخصی را کافی نمیدانند.
- اجبارگرایی یا آزادیخواهی: افرادی هستند که تا مجبور به انجام کاری نشوند، هیچ کاری انجام نمیدهند. در عین حال گروه دیگری از انسانها تنها وقتی آزادی عمل کامل دارند، میتوانند بهترین خود باشند.
لازم به ذکر است که نباید مدل فکری افراد را سیاه و سفید دید و هرکدام از موارد ذکرشده دارای ناحیه خاکستری هم هستند. کشف استراتژی های ذهنی افراد موفق این نکته آموزنده را دارد که نگاهی نسبی به روش فکری دیگران دارند و مطلقنگر نیستند.
چطور مدل های ذهنی می سازیم؟
مدلهای ذهنی در واقع شیوه درک انسانها از زندگی و محیط پیرامونی خود هستند که به روش فکرکردن و نحوه فهم مسائل گوناگون شکل میدهند. مدلهای ذهنی همچنین نقش تعیینکنندهای در ارتباطات اجتماعی دارند و این کار را با کمی سادهکردن جزییات انجام میدهند. پیچیدگیهای زندگی، جهان پیرامونی و روابط با انسانها آنقدر زیاد است که بدون داشتن مدلهای ذهنی نمیتوان همه اینها را مدیریت کرد. در عین حال اگر بتوانیم مدلهای ذهنی مناسب بسازیم و از مدل ذهنی افراد موفق الگو بگیریم، تا حد بسیار مطلوبی میتوانیم در زندگی موفقتر شویم. داشتن مدلهای ذهنی مختلف کمک میکند تا مسائل را از زوایای گوناگون و به کمک روشهای فکری متفاوت بررسی کنیم؛ تنها از یک جهت نگاهکردن، نقطه کور ایجاد میکند.
انواع مدلهای ذهنی
روانشناسان نکات مهمی را برای خلق مدلهای ذهنی بررسی کردهاند که اغلب با پژوهش و کشف استراتژی های ذهنی افراد موفق به دست آمده است. برخی از مهمترین این نکات عبارتاند از:
- از کلینگری پرهیز کنیم: زمانی که به یک نقشه نگاه میکنیم، تصور بر این است که همه جزییات لازم را زیر نظر داریم، در حالی که نقشه فقط یک کلیت سطحی از جزییات بیشمار است. بنابراین کلینگری اگرچه تا اندازهای میتواند مفید باشد، اما نباید تبدیل به یک مدل ذهنی خالص شود.
- نسبت به تواناییهای خود واقعبین باشیم: هیچکس نمیتواند ادعا کند که در تمامی مسائل تسلط کامل دارد و تواناییهایش نامحدود است. همواره نقاط ضعف وجود دارند و مدل ذهنی واقعبین به جای انکار آنها، به دنبال بهبودیشان میرود.
- برای تفکر، اصولی منطقی قائل شویم: با مهندسی معکوس مدل ذهنی افراد موفق میتوانیم به اصول تفکر و نحوه استدلال آنها دست پیدا کنیم تا بدانیم آنها چگونه مسائل را تحلیل میکنند.
- همه چیز را حداقل دوبار بررسی کنیم: در پیشبینی نتایج کارهای خود به یک بار بررسی رضایت ندهیم، حتی اگر مسئله بسیار بدیهی باشد. مرور دوباره باعث میشود به جزییات توجه بیشتری کنیم و ضریب خطای تصمیماتمان را کاهش دهیم.
- نسبینگر باشیم: علم به انسان آموخته که اساسا نظم جهان بر مبنای احتمالات است و قطعیتی وجود ندارد. اگر بتوانیم شیوه نسبینگری و در نظرگرفتن احتمالات گوناگون را در مدل ذهنی خود پیاده کنیم، به نتایج شگرفتی خواهیم رسید.
- یک قدم به عقب و دو قدم به جلو برداریم: گاهی در یک مسئله یا رابطه آنقدر پیش میرویم و درگیر جزییات میشویم که تصویر و کلیت را از دست میدهیم. در چنین مواقعی باید کمی به عقب برگردیم، دوباره از ابتدا به مسئله نگاه کنیم و این بار روش متفاوتی را برای حل آن به کار بگیریم.
مدلهای ذهنی در زمینههای مختلف شکلهای گوناگونی دارند؛ از علوم زیستی تا جامعهشناسی و حتی علوم نظامی میتوان رد پای این مدلها را مشاهده کرد. وجه اشتراک همه مدلهای ذهنی این است که به انسان کمک میکنند تا با پیچیدگیهای مسائل کنار آمده و آنها را سادهتر کنند.
آیا مدل ذهنی اشتباه میتواند کسب و کار ما را نابود کند؟
تاثیر مدل ذهنی اشتباه بر یک کسب و کار آن قدر زیاد است که در برخی موارد میتواند منجر به نابودی کامل یک کمپانی شود. نمونههای فراوان درست و اشتباه مدلهای ذهنی در کسب و کارهای بزرگ و کوچک وجود دارد که میتوان با بررسی آنها و کشف استراتژی های ذهنی افراد موفق و ناموفق به الگوهای رفتاری جالبی رسید.
مدل های ذهنی اشتباه و نابودی کسب و کار
در دنیای تکنولوژی داشتن اعتماد به نفس زیاد به همان اندازه که میتواند کسب و کار شما را متحول کند، امکان نابودی کامل آن را هم دارد، چرا که سرعت پیشرفت و بازار رقابت بسیار بالاست و یک کمپانی فعال در حوزه تکنولوژی اگر مدل ذهنی خشک و یکسانی داشته باشد، نمیتواند تطبیق یابد. به طور مثال نوکیا که سلطان بلامنازع دنیای گوشیهای همراه بود، به دلیل ضعفهایی که در مدل ذهنی مدیرانش داشت، نتوانست خود را با سرعت پیشرفت تکنولوژی هماهنگ کند و به سرعت سقوط کرد.
مدل های ذهنی منحصر به فرد و رشد کسب و کار
در نقطه مقابل، داشتن مدلهای ذهنی منحصربهفرد و خلاق در برخی موارد میتواند تبدیل به سکوی پرتاب برای یک کمپانی شود. استیو جابز و کمپانی اپل چنین سرگذشتی را داشتند و با وجود شکستهای پی در پی طی سالیان دراز، جابز حاضر نشد روش تفکر خود را عوض کند که در نهایت منجر به موفقیت بیبدیل او در حوزه تکنولوژی گوشیهای همراه شد. به همین خاطر همواره بر کشف استراتژی های ذهنی افراد موفق نظیر جابز تاکید میشود تا بدانیم برای عبور از مرزهای محدودیت و خلاقیت، باید چگونه فکر کنیم.
سوالات متداول
افرادی که دارای استراتژی ذهنی مشخص و چهارچوب رفتاری مناسبی هستند، در تعاملات اجتماعی خود نیز موفقتر خواهند بود.
با الگوگرفتن از مدل ذهنی افراد موفق میتوانیم مسیر آزمون و خطا را کوتاهتر کنیم و سریعتر در مسیر موفقیت قرار بگیریم.
نویسنده تیم تحریریه چراغ سبز
منبع: چراغ سبز